کد قالب کانون تحلیل پیام های قرآنی درماه مبارک رمضان، قسمت دوم

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان کانون فرهنگی وهنری کریم اهل بیت شهر سلامی و آدرس kanoonemamhassan24.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2153
بازدید دیروز : 5606
بازدید هفته : 2153
بازدید ماه : 24842
بازدید کل : 51597
تعداد مطالب : 2939
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : جمعه 4 فروردين 1402

 

2.gif

 

((مشخصه های مواسات اسلامی))

نکته‌ دوم براین که مواسات اسلامی حلقه وصلی بین(وجه اللهی) و(وجه الخلقی)است ملاکات ومشخصاتی دارد اگر این مشخصات درمواسات وجود داشته باشد ومواسات کننده این مشخصات را درانفاقش لحاظ کرده باشد می تواند به مرضات الله برسد؛

نخستین ملاک مواسات وانفاق اسلامی آنست دستگیری ازمستنمدان بایست با حفظ ((کرامت‌ وشخصیت وابرو ی)) فقراوومحرومین باشد ونبایست این انفاق ودستگیری ازمستنمدان به گونه ای باشد که به قیمت ازدست رفتن شخصیت وابروی آنان تمام شود واین هدف درصورتی حاصل می شود انفاق کننده محرومین را طلب کار وخود را بدهکار ببیند وهیچ منتی به آنان نداشته باشد وباور کند بادستگیری ازآنان ازخود دستگیری می کند وان دستی که ازآنان ب به سمت دراز می شود دست خدای متعال است، ازهمین رو قرآن کریم درایه (264) سوره( بقره) شرط در مو اسات وانفاق را خالی بودن از((منت وآزار)) به مستمندان می داند ومی فرماید:(( يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى‌ كَالَّذِي يُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ:اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! بخشش‌هاى خود را با منّت وآزار باطل نسازيد، همانند كسى كه مال خود را براى خودنمايى به مردم، انفاق مى‌كند)) وهمچنین درایه (262) سوره(بقره)  می فرماید: الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ لا يُتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنًّا وَ لا أَذىً لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ‌:كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مى‌كنند و سپس به دنبال آنچه انفاق كرده‌اند، منّت نمى‌گذارند و آزارى نمى‌رسانند، پاداش آنها برايشان نزد پروردگارشان (محفوظ) است و نه ترسى دارند و نه غمگين مى‌شوند.)) 

دومین ملاک در مواسات وانفاق ((مکتوم وپنهانی)) بودن است۰ به این معنا هرچند انفاق شب وروز زمان ومکان ندارد  ولی ازآنجایی که هدف وغرض وحکمت از مواسات ودستگیری از نیاز مندان حفظ آبرو شخصيت آنان ونیز پرهیز ازهرگونه ریا کاری برای انفاق کننده است انفاقی می تواند از وجه الخلقی انفاق کننده را به وجه اللهی برساند که درنهایت پنهانی انجام بگیرد که بهترین موقعیت آن در شب خواهد بود ازهمین رو ابتدا در سوره بقره آیه (274) می فرماید:((الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ‌:كسانى كه اموال خود را در شب وروز، پنهان وآشكارا انفاق مى‌كنند، اجر وپاداش آنان نزد پروردگارشان است و نه ترسى براى آنهاست و نه غمگين مى‌شوند)) ولی درایه (271) سوره (بقره) توصیه وسفارش برپنهانی انجام دادن انفاق می کند ومی فرماید:(( إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقاتِ فَنِعِمَّا هِيَ وَ إِنْ تُخْفُوها وَ تُؤْتُوهَا الْفُقَراءَ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ يُكَفِّرُ عَنْكُمْ مِنْ سَيِّئاتِكُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ:اگر صدقات را آشكارا بدهيد، پس آن كار خوبى است، ولى اگر آنها را مخفى ساخته وبه نيازمندان بدهيد، پس اين براى شما بهتر است وقسمتى از گناهان شما را مى‌زدايد و خداوند به آنچه انجام مى‌دهيد آگاه است.))

سومین ملاک در مواسات وانفاق اسلامی
((طیب بودن)) جنس انفاق است ۰ به این معنا انفاق ومواسات ارزش دارد وبه انفاق کننده ارزش وبها می دهد ومواسا 
تش جان می دهد وملکوتی می شود جنس انفاق ازچیزی باشد که انفاق کننده برای خودش می پسندد نه آن چیزی که از ارزش افتاده وبی مقدار وبنجل شده است، ازهمین رو درایه (276)سوره (بقره) آمده است:(( يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّباتِ ما كَسَبْتُمْ وَ مِمَّا أَخْرَجْنا لَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ لا تَيَمَّمُوا الْخَبِيثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَ لَسْتُمْ بِآخِذِيهِ إِلَّا أَنْ تُغْمِضُوا فِيهِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ:اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! از پاكيزه‌ترين چيزهايى كه بدست آورده‌ايد و از آنچه ما براى شما از زمين رويانيده‌ايم، انفاق كنيد وبراى انفاق به سراغ قسمت‌هاى ناپاك (وپست) نرويد، در حالى كه خود شما هم حاضر نيستيد آنها را بپذيريد مگر از روى اغماض (وناچارى) و بدانيد خداوند بى‌نياز وستوده است.)) 

چهارمین ملاک در مواسات وانفاق اسلامی ((کوچک دیدن)) وفراموش کردن مواسات وانفاق است۰به این معنا درصورتی انفاق ومواسات که جنبه وجه الخلقی دارد باطن وماهیت وجه اللهی 
پیدامی کند و پیش ازآنکه ازنیازمندان 
دستگیری کند از انفاق کننده دستگیری می کند واورا به عالم قدس وصل می نماید که انفاق کننده عملش راکوچک ببیند نه بزرگ،  وحقیقه فراموش کند که کار  مهمی انجام داده است ازهمین رو درایه(6) سوره(مدثر) آمده است:((وَ لا تَمْنُنْ تَسْتَكْثِرُ)): و (در عطا) منّت مگذار. و (كارت را) بزرگ مشمار)

تحلیل نهم پیام قرانی:((حسن معاشرت خانوادگی))

((حسن معاشرت خانوادگی)) پیام بسیار مهم، کلیدی وسرنوشت ساز قرآنی است، چراکه خانواده سالم پایه ساختن جامعه سالم خواهد بودو نمی شود((جامعه سالم))بدون((خانواده سالم)) داشت،ولی نکته مهم وکلیدی این است، خانواده سالم با ((حسن معاشرت)) بین اعضای خانواده امکان پذیر خواهد بود، برای اینکه تحلیل همه جانبه ای ازاین پیام قرانی در ساختن ((خانواده سالم)) برای ساختن((جامعه سالم)) داشته باشیم بیان چند نکته لازم است

یکم-((بقاءنسل وآرامش بین زوجین)) 

 قرآن کریم فلسفه ازدواج را ((بقاء نسل)) وایجاد((آرامش والفت)) بین دوجنس زن ومرد دانسته است، ازهمین روازیک طرف درآیه ((1))سوره نساء غرض وفلسفه ازخلقت زوجیت را تکثیر نسل دانسته و می فرماید:((يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالًا كَثِيراً وَ نِساءً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلَيْكُمْ رَقِيباً:اى مردم! از پروردگارتان پروا كنيد، آن كس كه شما را از يك نفس آفريد و همسرش را نيز از (جنس) او آفريد و از آن دو، مردان و زنان بسيارى را (در روى زمين) پراكنده ساخت واز خدايى كه (با سوگند) به او از يكديگر درخواست مى‌كنيد، پروا كنيد. و (نسبت) به ارحام نيز تقوا پيشه كنيد (وقطع رحم نكنيد) كه خداوند همواره مراقب شماست)) 
ودر آیه 11 سوره شوری نیز می فرماید: ((فاطِرُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً وَ مِنَ الْأَنْعامِ  لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‌ءٌ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِير:آفريننده آسمان‌ها و زمين، براى شما از خودتان همسرانى قرار داد و از چهار پايان نيز جفت‌هايى، به اين وسيله شما را كثير مى‌كند. او را هيچ مانندى نيست و او شنوا و بيناست))

در آیه اول  با اوردن کلمه ((وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالًا كَثِيراً وَ نِساءً:مردان و زنان بسيارى را (در روى زمين) پراكنده ساخت)) ودرایه دوم((أَزْواجاً يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ: به اين وسيله شما را كثير مى‌كند.))، نخستین فلسفه خلقت زوجیت ونیز فلسفه ازدواج راکثرت نسل وبقاء نسل معرفی کرده است.

و ازطرف دیگر درایه( 21) سوره روم فلسفه ازدواج را آرامش روحی وروانی وایجاد سکینه  بین زوجین دانسته ومی فرماید:((مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ:و از نشانه‌هاى او آن است كه از جنس خودتان همسرانى براى شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد و ميان شما و همسرانتان علاقه‌ى شديد و رحمت قرار داد؛ بى شك در اين (نعمت الهى،) براى گروهى كه مى‌انديشند نشانه‌هاى قطعى است.))

دوم-((راهکار های ساختن خانواده سالم))

پیام قرآن در ((ساختن خانواده سالم)) برای یک ((جامعه سالم))درصورتی امکان پذیر می شود، فرمول وراهکارقرانی  ا(۰۰ وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ : ۰۰و با آنان به نيكويى رفتار كنيد )) که درایه (19) سوره نساء آمده و درپیش روی زوجین قرار داده است به عنوان اصل وپایه جدی  وبکار گرفته شود،چراکه (عاشرون بالمعروف)) مصادیق متعدد دارد که هر کدام ازاین مصادیق اگر ازطرف زوجین رعایت نشود کانون خانواده ازهم گسیخته می شود

1-درک متقابل

نخستین اصلی که باید ان را جدی بگیرندتا خانواده سالم داشته باشند درک متقابل نسبت به یکدیگر است، به این معنا باور وایمان داشته باشند که دراصل آفرینش وخلقت از((نفس واحده)) آفریده شدند  وهیچک مزیتی بردیگر ی ندارند بلکه هریک ازمردوزن ازمحاسن ونقایصی برخوردارند، ومی توانند مکمل یکدیگر بوده نقص ها راتبدیل به نقطه مثبت نمایند، منشاء بسیاری ازاختلاف ها، وبگو مگوها درخانواده ازهمین جا ناشی می شود که هریک ازز وجین خودرااز دیگری کامل ترمی داند وحاضر نیست به ضعف ونقص  خود اعتراف داشته باشد، گام اول درحسن معاشرت درهمین است زن مرد رامکمل خود، ومرد زن را مکمل خود بداند

2ـ چشم پوشی ازعیوب

چشم پوشی زوجین ازعیب یکد یگر  مصداق دیگری از(حسن معاشرت))و (( عاشرون بالمعروف)) است که زن ومرد بایست  آن رادراتباط خانوادگی رعایت کنند، چراکه دوطرف باانسان روبرو هستند که در محاصره تسویلات شیطان وهواهای نفسانی قرار دارد، آرامش وسکینه زندگی اقتضاءمی کند اگر عیبی ازیگدیگر دیدند چشم پوشی کنند ازهمین رو قرآن کریم درایه (187)سوره بقره درتوصیف زن ومرد می فرماید:((هُنَّ لِبَاسٌ لَّکُمْ وَ أَنْتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ :
آنها لباس شما هستند و شما لباس آنها) .
رازتشبيه همسر به لباس، بخاطر این نکات ظریف ولطیف است که:

((اولا:باس بايد در طرح و رنگ و جنس مناسب انسان باشد. همسر نيز بايد هم‌ "كفو" انسان و متناسب با فكر و شخصيت انسان باشد
.
ثانیا: لباس مايه زينت و آرامش است، همسر و فرزند نيز مايه زينت و آرامش خانواده هستند.

ثالثا:لباس عيوب انسان را مي‌پوشاند، هر يك از زن و مرد نيز بايد عيوب و نارسايي‌هاي يكديگر را بپوشانند.

رابعا:لباس، انسان را از خطر سرما و گرما حفظ مي‌كند، وجود همسر نيز كانون خانواده را از آسيب‌ها حفظ و آن را گرم مي‌كند و زندگي را از سردي مي‌رهاند.

خامسا:لباس، حريم انسان است و دوري از لباس، مايه رسوايي. دوري از ازدواج و همسر نيز سبب انحراف و رسوايي انسان مي‌شود.

سادسا: در هواي سرد، لباس ضخيم و در هواي گرم لباس نازك استفاده مي‌شود، هر يك از زن و مرد نيز بايد اخلاق و رفتار خود را متناسب با نياز روحي طرف مقابل تنظيم كنند؛ اگر مرد عصباني است، زن با لطافت با او برخورد كند و اگر زن خسته است، مرد با او مدارا كند.

سابعا:انسان بايد لباس خود را از آلودگي حفظ كند، هر يك از زوجين نيز بايد ديگري را از آلوده شدن به گناه حفظ كنند.: كتاب دقايقي با قرآن، قرائتی)) 

3-خانواده کانون مودت و رحمت:

سومین اصلی که بایدز وجین  به آن نگاه جدی داشته باشند آنست محیط خانواده باشگاه زور آزمایی وکشتی گیری برای به خاک مالیدن پشت حریف نیست، هرچند مرد به دلیل توانی فیزیکی ریاست خانواده  را به عهده دارد اما به این معنا نیست که مرد نگاهش به زن مالکانه وبه چشم استخدام واستثمارباشدکه هرظلمی را بر همسرش بنماید تاجایی که زن برای رهایی خودش ازمهر بگذرد تا طلاق بگیرد، درمقابل هرچند مهریه حق شرعی وقانونی زن است، اما هرگز به این معنا نیست که اهرم فشاری دردست زن برعلیه مرد باشد که زن سوءاستفاده  کرده ومردرا تهدید به اجراء گذاشتن مهریه نماید، بلکه در محدوده زندگی خانوادگی، نیاز به عاطفه و محبت، شدیدتر است و تنها عاطفه و محبت و عشق است که این کانون کوچک را گرم و جذاب می سازد و محیط بسیار مناسب و مساعدی برای آسایش و آرامش و شکوفایی استعدادها و پرورش و تزکیه کودکان به وجود می آورد، نکته لطیف قرآنی:((وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةِ)) درهمین است که  خانواده سالم بانشاط خانواده ای است که عشق، مهربانی دران موج بزند ((مودت ورحمت)) برآن حاکم باشد، ازهمین رو معظم انقلاب در دیدار با نان می فرمایند:

((مهمترین چیزی که بشر به آن احتیاج دارد، آرامش است. سعادت انسان در این است که از تلاطم و اضطراب روحی در امان و آرامش روحی داشته باشد. این را خانواده به انسان می‌دهد؛ هم به زن و هم به مرد. جمله‌ی بعدی بسیار جالب و زیباست. می‌فرماید: «و جعل بینکم مودّة و رحمة». رابطه‌ی درست زن و مرد این است: مودّت و رحمت، رابطه‌ی دوستی، رابطه‌ی مهربانی؛ هم یکدیگر را دوست بدارند و به هم عشق بورزند و هم با یکدیگر مهربان باشند. عشق ورزیدن همراه با خشونت مورد قبول نیست؛ مهربانی بدون محبّت هم مورد قبول نیست.( بیانات در دیدار جمعی از زنان - 1376/07/30)

تحلیل دهم پیام قرانی: ((تغذیه ازمال حلال وطیب))

تغذيه ازمال((حلال وطیب)) و پرهیز از مال ((حرام وخبیث)) ازجمله پیام ها ودرس های قرآنی است که بخشی از (6223) آیات قرآن به آن اختصاص یافته است، برای اینکه این پیام قرآنی را باهمه جوانبش مورد تحلیل قرار دهيم بیان وتوضیح چند نکته لازم وضروری است؛

1-((اهمیت تغذیه ازمال حلال طیب))

  ازآنجایی که تغذیه ازمال(حلال وطیب)رابطه مستقیم درسلامتی روحی وروانی، و تغذیه ازمال((حرام وخبیث)) رابطه مستقیم درانحراف روحی وروانی انسان دارد به دلایل متعدد قرآنی وظیفه وتکلیف هرانسانی دراین است دقت و احتیاط وسواس گونه درتغذیه ازمال ((حلال وطیب)) واجتناب ازمال((حرام وخبیث)) باید داشته باشد

دلیل اول؛ ایه(24) از سوره (عبس) است، که همه را مکلف می کند که قبل ازاستفاده طعام وغذا اعم از غذای فکری  ونیز طعام وغذای بدنی وجسمی در طیب وغیر طیب بودن آن دقت کافی نماید    ازهمین رو می فرماید ((((فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى‌ طَعامِهِ :پس بايد انسان به غذاى خود بنگرد))

دلیل دوم‌؛ براهمیت تغذیه ازمال حلال وطیب واجتناب ازمال حرام  داستان خارج شدن آدم  وحوا ازبهشت خواهدبود، همانگونه که جناب استاد قرائتی توضیح دادند:
 ((خداوند حضرت آدم و حوا را خلق کرد، در یک باغ بسیار خوبی، گفت: اینجا خوش باشید. هرچه هم خواستید بخورید، «وَ کُلا مِنْها رَغَداً حَیْثُ شِئْتُما» (بقره/۳۵) هرچه می‌خواهید بخورید. فرمود: این یکی را نخورید. «وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ» پس ببینید سر لقمه شد. همه چیز بخورید و این یکی را نخورید. آدم و حوا هم وسوسه شدن از طرف شیطان همان که خدا گفت نخورید، خوردند. پس این لقمه که در شکمشان رفت، خداوند فرمود: از این منظره و باغ بیرون بروید، دیگر جای شما اینجا نیست. آدم و حوا را بیرون کردند، ما هم نسلش هستیم بیرون کردند. همه به درد سر افتادیم سر یک لقمه که نباید بخورد، خورد. تازه نگفته بود و تکلیف نبود. آن باغ جای تکلیف نبود، تکلیف جایش دنیاست. توصیه بود. مثل اینکه آدم می‌گوید آقا سرما نخوری. یک توصیه‌ای خدا به آدم و حوا کرد، این توصیه را گوش ندادند، خودش و نسلش را بیرون انداختند. ما همه گرفتاری‌هایمان برای این است که پدر ما این لقمه را خورد. حالا ما چقدر لقمه حرام خوردیم؟ این لقمه حرام که نبوده، تکلیف نبوده، توصیه بوده است. به قول طلبه‌ها می‌گویند: امر مولوی نبوده امر ارشادی بوده است. امر مولوی مثل اینکه می‌گویند: بکن و نکن و سفت می‌گویند. ارشادی مثل اینکه آدم به بچه‌اش می‌گوید: لباس بپوش سرما نخوری. پزشک به بیمار می‌گوید این دارو را نخوری، هرچه من گفتم بخور و هرچه من نگفتم نخور. توصیه، به یک توصیه‌ی شکمی عمل نشد نسل بشر سقوط کرد. احبط، احبطا، بروید از اینجا بیرون. آنها بیرون آمدند آدم و حوا، ما هم نسلش هستیم، همه گرفتاری‌های ما سر یک لقمه است. پس ببینید چقدر مسأله مهم است و بشر چطور خواب است.: درس هایی از قرآن استاد قرائتی)) 

دلیل سوم؛ براهمیت تغذیه((حلال طیب)) سیره رسول خدا‌(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است چراکه:((ان حضرت  با دقت بسیار، چیزی را از کسی می‌پذیرفت و تا یقین به حلال بودن آن پیدا نمی‌کرد، ‌آن را نمی‌خورد.
داستان «امّ عبدالله» خواهر «شدّاد بن اوس» به خوبی روایت فوق را تبیین می‌نماید. در تاریخ نقل است: «پس از روزی دراز و بس سوزان، امّ عبدالله ظرف شیری برای افطار رسول خدا‌ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرستاد. حضرت ظرف را به وی بازگرداند و به وی پیغام فرستاد که: این شیر را از کجا آورده‌ای؟ امّ عبدالله گفت: از گوسفند خویش. سپس فرمود: این گوسفند را از کجا آورده‌ای؟ امّ عبدالله گفت: از مال خود خریده‌ام. سپس ایشان، شیر را آشامید. فردای آن روز، امّ عبدالله نزد پیامبر خدا‌ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آمد و عرض کرد: ‌ای پیامبر خدا! به خاطر گرمی هوا و درازی روز، ظرف شیری برایتان فرستادم؛ امّا شما آن را همراه پیکی باز گرداندی؟ پیامبر خدا‌ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «بِذَلِکَ اُمِرَتِ الرُّسُلُ اَنْ لَا تَاکُلَ اِلَّا طَیِّباً‌ وَلَا تَعْمَلَ اِلَّا صَالِحاً؛  به همین خاطر، پیامبران، فرمان یافته‌اند که جز حلال نخورند و جز کار نیک انجام ندهند))
 
بر همین اساس رسول‌الله صلی الله علیه علیه وآله در وصیتش به امام علی‌ (علیه‌السلام) می‌فرماید: «یَا عَلِیُّ! اثْنَتَا عَشْرَةَ خَصْلَةً یَنْبَغِی لِلرَّجُلِ الْمُسْلِمِ اَنْ یَتَعَلَّمَهَا فِی الْمَائِدَةِ اَرْبَعٌ مِنْهَا فَرِیضَةٌ وَاَرْبَعٌ مِنْهَا سُنَّةٌ‌ وَاَرْبَعٌ مِنْهَا اَدَبٌ فَاَمَّا الْفَرِیضَةُ فَالْمَعْرِفَةُ بِمَا یَاکُلُ...: یا علی! دوازده خصلت است که سزاوار است انسان مسلمان در رابطه با غذا خوردن فرا گیرد؛ که چهارتا از آن واجب و چهارتای دیگر سنت و مابقی (جزء) ادب (سفره) است: ‌(یکی از واجبات) ‌شناخت به آن چیزی است که می‌خورد....

2-((اثارعملی تغذیه ازلقمه حرام))

هرچند در روآیات اثارعملی فراوانی برای تغذیه ازمال حرام آمده است، تنها چند مورد بسیارمهم وحساس ازتاثیرگذاری  تغذیه ازمال حرام ولقمه حرام دراینجا می اوریم

نخستین اثرعملی تغذیه  ازمال حرام خبیث((تغییر روحی وروانی)) است، به این معنا علماء اخلاق معتقدند اگر شخص ازمال حرام تغذیه کند هرچند یک لقمه باشد روحیه بهیمه وحیوانیت  ودرند گی پیدامی کند، همانگو نه که کوفیا ن حاضرشدند آقازاده پیامبر شان را به شهادت برسانند ریشه این جنایت در حرام خواری انان بوده است وازهمین رو ست سید الشهداء علیه السلام خطاب به آنان فرمود:((.. و کُلُّکُم عاصٍ لِأمری غیرُ مُستَمِعٍ قَولی فقد مُلِئَت بُطونُکُم مِن الحَرامِ و طُبِعَ على قُلوبِکُم.:    همه شما از من نافرمانى مى‌کنید و به سخنان من گوش نمى‌دهید؛ زیرا شکم‌هایتان از حرام پر شده و بر دل‌هایتان مُهر [غفلت] خورده است. (بحارالأنوار، ج45)

اگر ازمال شبهه ناک یعنی مالی که مشتبه بین حلال وحرام است تغذیه کند، قساوت قلب پیدامی کند۰واگر ازمال حلال ولی غیرطیب  تغذیه کند روحیه عادی وطبیعی خواهد داشت، واگرازمال حلال طیب باشد توفیق عمل صالح  ونشاط درعبادت برایش حاصل می شود، ازهمین رو قرآن کریم می فرماید:

((يَا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا إِنِّي بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ؛(مؤمنون/51) اى پيامبران از پاکیزه‌ها بخوريد و كار صالح و شايسته كنيد كه من به آنچه انجام مى‌دهيد دانايم:)) 
ازاینکه آیه مبارکه رامتفرع بر تغذیه طیب کرده است دلالت براین معنا دارد که تغذيه رابطه با شرایط روحی شخص دارد، اگر خبيث وحرام باشدموجب رشد رزائل اخلاقی واگر طیب باش موجب رشد معنوی خواهد بود

دومین اثر عملی تغذیه ازمال حرام خبیث((آمادگی پیداکردن برای پذیرش باطل)) است،به این معنا همان‌گونه که گیاه از آب بی‌نیاز نیست، و هرقدر آبی پاک‌تر باشد، آن گیاه هم پاک و میوه‌اش شیرین خواهد بود و هرقدر آبی پلید باشد، آن گیاه هم پلید و میوه آن تلخ خواهد شد، ‌میوه عمل انسان نیز گویای نوع تغذیه او می‌باشد. اثر غذای حلال در سبکی روح، نور باطن، توجه به عبادات، و اثر غذای حرام در سنگینی، کدورت وسیاهی دل وروح نقش کلیدی دارد، حرام خواری هرچند یک لقمه باشدموجب می شود شخص حرام خوار برای دست یافتن لقمه مال حرام به  قیمت نابو د کردن حق وعدل، بااهل باطل همسو شود وهرپیشنهاد باطلی را بپذیرد،مصداق واضح این داستان((شریک بن عبدالله نخعی)) است،مورخ معروف «مسعودی» در «مروج الذهب» نقل می‌کند که: «فضل بن ربیع، ‌رئیس تشریفات دربار «مهدی» سومین خلیفه عباسی، می‌گوید:

((روزی شریک بن عبدالله نخعی (قاضی مشهور، که از دانشمندان نامی اهل تسنن بود و در علم فقه و حدیث مهارت داشت و دارای هوشی سرشار و استعدادی قابل ملاحظه بود. اهل تسنن او را بزرگ می‌داشتند، و برای قضاوت از دیگران بهتر و لایق‌تر می‌دانستند و عدالتش را در محکمه قضا می‌ستودند.) به ملاقات خلیفه آمد. مهدی او را گرامی داشت و از وی خواست که یکی از سه کار را انتخاب کند: یا منصب قضاوت پایتخت را بپذیرد، یا به فرزندان خلیفه علم و حدیث بیاموزد، و یا یک وعده غذا با او صرف کند. شریک از تماس زیاد با دربار و رجال دولت آن روز احتراز می‌جست و سعی می‌کرد به هر نحو شده خود را در دستگاه آن‌ها وارد نسازد و دامنش آلوده نگردد؛ و لذا از پذیرش هر سه پیشنهاد خلیفه عذر خواست؛ ولی مهدی عباسی عذر او را نپذیرفت و گفت: حتماً یکی از آن‌ها را اختیار کن. شریک فکری کرد و بعد پیش خود گفت: خوردن غذا آسان‌تر از تقبل آن دو کار دیگر است. از این‌رو، آمادگی خود را برای صرف غذا با خلیفه اعلام داشت. خلیفه هم دستور داد غذای بسیار لذیذ (و طبعاً حرام) تهیه کنند، سپس سفره گستردند و انواع غذای رنگارنگ بر آن نهادند و شریک و خلیفه مشغول صرف آن شدند. بعد از صرف غذا، ناظر آشپزخانه دربار رو به خلیفه کرد و گفت: این پیرمرد بعد از خوردن این غذا هرگز بوی رستگاری را نخواهد دید!
فضل بن ربیع گوید: مطلب همین‌گونه شد، و شریک بن عبدالله بعد از این ماجرا، هم به تعلیم فرزندان آن‌ها پرداخت و هم منصب قضاوت را از سوی آن‌ها پذیرفت. پس از آنکه مستمری او را به دفتر نویس (حسابدار دربار) حواله دادند، درباره مبلغ آن چانه می‌زد، دفتر نویس گفت: مگر پارچه فروخته‌ای. گفت: به خدا مهم‌تر از پارچه فروخته‌ام، دینم را فروخته‌ام.»

تحلیل یازدهم پیام قرانی ((سحر خیزی واقامه نافله شب))
 
سحر خیزی واقامه نافله شب یکی از پیام های عارفانه وسالکانه قرآنی است که نه تنها قرآن سفارش وتوصیه به آن می نماید، بلکه تاکید برآن دارد ازهمین رو درسوره (مدثر) خطاب به رسو  الله  صلی الله علیه  وآله م فرماید(((قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا (2)به پا خيز شب را مگر اندكى))؛ ((‌نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا: (3)نيمى از شب يا اندكى از آن را بكاه))، برای اینکه تحلیل همه جانبه ای ازاین پیام قرانی داشته باشیم ونسبت به اثارعملی واقف شویم وخود را مقید به مداومت نمازشب نماییم برخی ازبرکات واثارعملی آن را دراینجا می اوریم
    
 نخستین اثر وفایده خواندن یازده رکعت ازنافله شب((صیانت ازفریضه واجب)) است به این معنا محسوس ترین وعینی ترین فایده مشترک نافله شب برای همه شب زنده داران درهرمرتبه ازسلوک باشند این است می توان قاطعانه تضمین کرد تمام کسانی که توفیق انجام نمازشب را دارند نماز واجب  به ویژه نماز صبح آنان ترک وقضا نمی شود 

دومین اثرعملی ومشترک یازده رکعت نمازشب برای همه شب زنده داران وسحر خیزان((مالک وسلطه یافتن)) نسبت به همه اعضا وجوارح وبرتمام تمایلات نفساني است۰به این معنا تمام مفاسد وناهنجاری  اخلاقی چون،:غیبت کردن، تهمت زدن، دروغ گفتن، هرزه بودن وچشم به ناموس مردم داشتن، ظلم کردن، انگ وافترا بستن، اموال مسلمین را حیف ومال کردن وبه یغما بردن همه وهمه مبدا وریشه اش دراین است تمایلات نفساني مالک وارباب روح وروان انسان است، واین غرایز ونفسانیات رب ومالک آدمی می باشند وبه تعبیر قرآن درایه(23) سوره فرقان:(أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ : پس آيا ديدى كسى را كه هواى خويش را معبود خود قرار داده)) 
ازآثار عملی نمازشب خالصانه در دل شب واین جنس عبادت وخلوت با ذات باریتعالی موجب می شود که قوه وقدرت معنوی درانسان شکل بگیرد که رب ومالک تمام اعضا وجوارخ خود بشود وفرصت تصمیم سازی را ازآنها بگیرد چراکه به تعبیر امام صادق علیه السلام ((العبودیه جوهره کنهها الربوبیه)) یعنی حقیقت وباطن عبادت آنست انسان با عبادت کردن ازیک جهت به اوج بندگی می رسد وخود رابرده حق تعالی می بیند ودرمان حال رب، مالک ورب تمايلات نفساني خودش می شود واین به دست نمی آید مگر به برکت نماز وعبادت ازهمین روست درایه(45) عنکبوت آمده است:((۰۰وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‌ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ : و نماز را به‌پادار، كه همانا نماز (انسان را) از فحشا و منكر باز مى‌دارد و البتّه ياد خدا بزرگ‌تر است و خداوند آنچه را انجام مى‌دهيد مى‌داند.)) 

به برکت همین نمازشب است قهرمانانی چون چنین عارفان وسالکانی تربیت می شوند وبه جامعه خسته ازمعصیت و رنگ باخته ازانسان عرضه می شود که چند نمونه از عارفان وسالکان را که رب  تمایلات شدند را دراینجا می اورم

1-درس قضاء استاد آیه الله شیخ جواد تبریزی می رفتیم، یکی از روزها فرزند آیه الله مصطفی خمینی بر استدلال استاد اشکالی کردن‌ واستاد پاسخ داد، واین اشکال وپاسخ چند بار بین حضرت استاد وآقای سید حسین مصطفوی تکرار شد واستاد خسته شدند وبافریادگفتند کافی است خسته شدم ولی آنچه که بعد ازدرس اتفاق افتاد زیباترین نورانی لحظه برای پانصد نفر شاگرد بود چراکه استاد فرمودند همه بنشینیذ وسپس  شاگردش را صدا دند. وجلوی کرسی تدریس آوردند وبعد فرمودند من د اشتباه کردم، یکی فریاد زدم، دیگر فریاد برسر ذریه رسول الله صلی الله علیه و آله زدم مرا درهمین جمع ببخش وگرنه امشب خوابم نمی برد اینگونه شکستن استاد اول حوزه. مقابل شاگرد محقق نمی شود جزبه برکت نمازشبی که این اولیا ءالهی مداومت برآن داشته اند.

2-متفکرشهید استاد مطهری درهوای گرم تابستان ساعت د بعد از ظهر خود رابه شهرری که آن روزها آیه الله حجت به دلیل بیماری آنچه به سر می بردند رساند ودربرابر استاد نشست وعرض کرد من هرگز ازشما غیبت نکردم.ولی جلساتی بودم که ازشما غیبت شنیدم آمدم ازشما حلالیت بطلبم استاد شگفت زده از شاگردی که این اهل مراقبه است این حاصل نشده‌است مگر به برکت مداومت استاد مطهری به نمازشب

  سومین اثرعملی ومعنوی ((نافله شب)) رسیدن نماز گزار به مقام ومرتبه ((مقام محمود)) است۰ چراکه درایه(79) سوره(اسرا) درفضیلت وبرکت معنوی نافله شب آمده است ((وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى‌ أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً :و پاسى از شب را بيدار باش وتهجّد و عبادت كن، و اين وظيفه‌اى افزون براى توست، باشد كه پروردگارت تو را به مقامى محمود وپسنديده برانگيزد.)) 

مفسران به پیروی از این احادیث، معتقدند که «منظور از این مقام والا و ارجمند، ((منزلت شفاعت)) و ((حتی بالاتر از مقام)) شفاعت است گرچه مقام محمود، ویژه پیامبر و آل اوست، ولی در مراحل پایین تر، عالمان راستین، شهدا و مؤمنین هم میتوانند این مقام را دارا شوند و به اذن خدا، از بعضی افراد، شفاعت کنند. امیرالمومنین(علیه السلام) در مورد اهل محشر میفرماید: «جمع میشوند در موطنی که در آن جا، مقام حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) است. آن گاه، پیامبر به گونه ای خداوند را ستایش میکند که هیچ کس قبل از او ستایش نکرده است و بعد از آن، ستایش میکند هر مؤمن و مؤمنه ای، و ابتدا میکند به صدیقین و شهدا و بعد از آن صالحان؛ در این هنگام تمامی اهل آسمان و زمین، پیامبر را ستایش میکنند؛ چنان که در قرآن آمده است: عَسی أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً؛ «پس خوشا به حال کسی که برای او در این روز، بهره و نصیبی باشد و وای به حال کسی که در این روز، بهره و نصیبی نداشته باشد(. . تفسیر موضوعی قرآن، ج 5، (معاد در قرآن) 

  بنابر این هرچند دراین آیه مبارکه وعده ((مقام محمود)) به رسول الله صلی الله علیه  وآله داده شده است ولی همانگونه که در روایات آمده است همه اولیاء الهی  پیامبر را الگو قراردهند ومداومت برسحر خیزی داشته باشند انان نیز از فیض وبرکت((مقام محمود)) بهره مند خواهند شد. 
                                           
چهارمین اثر وبرکت معنوی نافله شب برای سالکان وعارفان ((ولایت تکوینی))؛ ((صاحب کرامت))؛ ((ومستحاب الدعوه)) شدن است۰به این معنا عارفان به دلیل انجام ریاضت ونافله انچنان به قله ازاستغراق می رسند و درصفات جمال وجلال الهی محو می شوند که آثار صفات الهی درآنها تبلور پیدا می کند و با این که آنان (خداوند گار) وخالق نظام هستی نیستند ولی (خداوند کار) می شوند وباتصرف در عالم هستی به اذن الهی کارهای  ناشدنی را شدنی می کنند ومستحاب الد عوه می شوند، ازهمین رو د رحدیث قدسی از سول الله (ص) آمده است:

((وما تقرَّبَ إِلَیَّ عبْدِی بِشْیءٍ أَحبَّ إِلَیَ مِمَّا افْتَرَضْت علیْهِ، وما یَزالُ عبدی یتقرَّبُ إِلیَّ بالنَّوافِل حَتَّی أُحِبَّه، فَإِذا أَحبَبْتُه کُنْتُ سمعهُ الَّذی یسْمعُ به، وبَصره الذی یُبصِرُ بِهِ، ویدَهُ التی یَبْطِش بِهَا، ورِجلَهُ التی یمْشِی بها، وَإِنْ سأَلنِی أَعطَیتُه، ولَئِنِ اسْتَعَاذَنِی لأُعِیذَّنه(( : خداوند متعال می‌فرماید:  محبوب‌ترین چیز نزد من که بنده ام به وسیله‌ی آن به من نزدیک می‌شود، اعمالی است که بر او فرض کرده‌ام و بنده‌ی من همیشه با انجام دادن سنت‌ها (نوافل) به من نزدیک می‌شود تا آن که او را دوست می‌دارم و چون او را دوست داشتم، گوش او خواهم شد که با آن می‌شنود و چشم او می‌شوم که با آن می‌بیند و دست او خواهم شد که با آن حمله و دفاع می‌کند و پای او می‌شوم که با آن راه می‌رود و اگر از من چیزی بخواهد، به او عطا می‌کنم، و اگر از شر چیزی به من پناه جوید، او را پناه می‌دهم : اصول کافی، ج2، ص352.

نگارنده: حجت الاسلام و المسلمین سید محمدتقی قادری/ استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم و نخبه تبلیغی


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها